امروز :پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ساعت : ۱۱:۵۹:۰۶

پایگاه خبری تحلیلی راه ملت
اولین و تنها رسانه کاملا دانشجویی استان کهگیلویه وبویراحمد

اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل

نامه ی دانشجوی کهگیلویه وبویراحمدی به دکتر تاجگردون

جناب اقای دکتر تاجگردون ؛ لطفا تاجی که مردم به حق بر سر شما نشانده اند بیشتر توجه کنید و بدانید چگونه می توان حفظش کرد.قدر بدانید و هر روز را مغتنم بشمارید که به حقیقت زمان زیادی از آن وقت آزادتان نمی خواهد تا روزی از سر اتفاق به گوشه و کناره های پارک های استانمان بروید و صحنه های جوانان بیکار را تماشا کنید.تا بیش از گذشته نسل فردای هم قطاران فرزندانتان را نا امید بینی.جوانانی که روز به شب می رسانند و تنها برنامه زندگیشان را لحظه ها می رسانند نه راهبردهایشان.

اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان راه ملت است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
بینندگان راه ملت می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.

راه ملت، ساسان امینی:
به نام قادر متعال

ریاست محترم کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی ؛ جناب آقای دکتر غلام رضا تاجگردون سلام علیکم.

جناب آقای دکتر تاجگردون :
میدانم آنقدر کوچک و بی نام و نشان هستم که شاید مجالی به اندیشه حضرت عالی خطور نکند ؛ چگونه می شود دل یک جوان از هزاران جوان هم استانی اینقدر پر ابهام و سوال باشد . اما با این همه که می دانم در حد و حساب آن همه اسم های بزرگ و چه بسا گنده که روزانه با جنابعالی در تماس هستند و به خیال خودشان برای شما پرده از مشکلات استانمان برمیدارند ؛ با این وجود دست به قلم برمیدارم و از زوایه های پنهان سوالات و مشکلات جوانان و ساکنان این استان برای شما شرح هزارن صفحه را در ١٢بند بسیار خلاصه میکنم . چرا که فصل ؛ فصل درو کردن است  با توجه به سفر دولت تدبیر و امید و امید همه ما خوشه چینان به شلخته درو کردن است.
و امیدوارم اگر نامه ام به چشمان پر لطفتان خورد با خواندنش زود هنگام به آرشیو هزارن نامه رسیده به دست و نگاهت نسپاریدش. نسپاریدش چرا که عام است. نسپاریدش و به ابهامات جوانانی فکر کنید که تا به صبح انتخابات با یکی به یکی رو شدن تعرف های بود و نبود ؛ نام بزرگتان آرایش ضربان قلبشان نامنظم میزد تا با ٧٣٪امید با زندگی به روال عادی خودش برگشت.
بلی ؛ جناب دکتر عزیز :
من فرزند کهگلویه ایم با گلویی پر از بغض های بمب امیدی و ناامیدی که اگر رها شوند ؛ ناکازاکی ها و هیروشیماها را هم رو سفید خواهند کرد.بغض های که دو سر بازه  ابتدا و انتهایش  همه جوانان آماده به صف هستند.
استانی که به خوبی می دانیم از ۵ جهت با بزرگترین استان ها همجوار است ؛ اما چرا نتواند از جایگاهش حتی به سبک عهدهای قدیم مالیات ورود و خروج از گذرگاهایش را به حق وصول کند.استانی که در نقشه ایران عزیزتر از جانمان فقط گذرگاهایش بارها و طرح های اقتصادی را حمل می کند و حتی هزینه عبور…

جناب آقای دکتر تاجگردون : دوستت دارم از این رو که مکافاتت میدهم (تاگور).
همه ما به خوبی یادمان هست عصر آن تابستانی که در جمع دوستانتان فرموده اید : “امیدوارم آنقدر خراب نکنیم که وقتی دوباره سعی بر احیای آن داشته باشیم ”
حال بنده که نمیگوییم به کلی خراب شده است ؛ نه!!اما ای کاش از جوانان صاحب سبک و ایده ای که هر روز سهمشان از زندگی طناب دار می شد مشاورانی گراگرد خود جمع می کردید تا شاهد خیلی از آمارهای مبهوت کننده در زمینه خودکشی بخصوص برای جوانان نبودیم.جوانانی که تمامی دارایشان از ایرانی غنی تنها۴۵/۵٠٠هزار تومان یارانه است که از خوان دولت که می گذرد در جیب پدران بیکارتر از خودشان توقفی پایدار میکنند تا زمانی که مرگی رقم خورد.
شهریار استانمان :
رای بالای٧٣٪ بیانگر نگاه استانی و ملی به جنابعالی ست.چرا که همه ما به خوبی می دانیم حوزه انتخابیه گچساران و باشت را به خوبی می توان محل تضارب ارای انواع نژاد های ایرانی دانست ؛ نسبت به سایر حوزه های انتخابیه استان فقیر ؛ ثروتمندمان.

حال با این گفته های اندک که گهگاهی با تصاویر فقر و بدبختی که در ذهنم ساخته می شوند و چشم هایم را به اشک باز می کنند ؛ از استان در چنگال فقر ؛ بیکاری ؛ طلاق و جدیدا خودکشی برایتان روایت می کنم.و سوالات و ابهامات را به نمایندگی از جوانان این استان خدمات شهریاری که به حقیقت دوستش داریم مطرح میکنیم ؛ باشد که جوابگو باشید .چرا که “” ﺷﻬﺮ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺎﻥ
ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺎﺭ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﯽ ﺳﺮ ﺁﻣﺪ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭﺍﻥ
ﺭﺍ ﭼﻪ ﺷﺪ””

لازم به ذکر است جنابعالی را به این لحاظ از میان نمایندگان استان عزیزمان انتخاب کرده ام که تجربه کاریتان بیشتر است و دستتان برای اقدام باز تر و الا همه نمایندگان فعلی مان هم عزیزند و هم بزرگ.

١) چرا با وجودی که همه ما به خوبی میدانیم استانمان به لحاظ برخورداری از ظرفیت های بزرگ اقتصادی و نعمت های بزرگ الهی در طرح مقیاس بندی به واحد های ایالتی  نسبت به همه استان های ایران عزیزمان خود کشوری۴ فصله می شود ؛ اما باز هم در زمینه های گوناگون بیکاری ؛ فقر ؛ طلاق و خودکشی رقم ها را به صعودی نجومی در می نوردد؟

٢) چرا در استانی که مردمانش در همه صحنه های تایخی کشورشان حضوری برتر داشتند باید بعلت ریشه های فقر و نداری سالیان سال باید مسیر های خطرناک شهرهانی مرزی و برون مرزی را بپیمایند تا بتوانند روزشان را به صبح برسانند ؛ تا مبادا فقر اراده و هستیشان را خوردتر از گذشته کند.با فرض نگرفتن خطرات تصادف هایه که باز هم در کشورمان رکورد میزند و سایر عوامل تشدید کننده.

٣) چرا طرح های بزرگی که با هزارن تلاش و یا از سر مجبوری برای روشن ماندن کلان شهر های دیگر در استانمان کلید می خورد باید سرمایه گذارنش غیربومی باشند و یا هم به دست بی مهر عواملی سپرده شوند که تبعیض و رابطه چاشنی کارشان است.
“این در حالی است که جنابعالی همیشه با دو عامل تبعیض و رابطه سر سازش کاری نداشتید ”

۴) چرا سهم استان ما از شعله های سر به فلک کشیده برج های نفتی و گازی شهرستان های گچساران و بهمئی همانند روشنایی های دور دست کودکی ایلاتمان باشد که هر کدام در کوهی در حال سوختن هستند و وقتی برای سهم خواهی به حقمان نزدیکشان می شویم با گرمی تعصبات و تبعیضاتشان دورمان میکنند و راهی هم بر اعتراضمان نیست؟

۵) چرا برنامه ای کلان در سطح استانی و ملی برای معتادان و برگرداندان آنان به محیط جامعه و خانواده هایشان نداریم؟؟ مگر یادمان رفته که اعتیاد جرم نیست و بیماریست؟؟پس کدامین راه نجات؟؟

شهریارا :
برگرداندن حتی یک نفر از خیل عظیم معتادان استانمان در سال هم که باشد بخدای بزرگ خود کم طرح بزرگی نیست که در خاطره ها بماند.برنامه ای که انجام دادنش هر روزمان را می تواند برای مردمان مفیدتر کند.

مگر امروز جنگ نیست؟؟ مگر شهادت نیست؟؟ مگر جانبازی نیست؟؟ مگر ایثارگری نیست؟؟
جنگ یعنی : مبارزه با مفسدان و رانت.
شهادت یعنی : جان کندن تا ریشه کن کردن بیکاری ؛ فقر ؛ طلاق و خودکشی
جانبازی یعنی : جان و جایگاهت متعلق به مردمی باشند که پشت سرت تو را از جنگ اماده تر می خواهند.
ایثارگری یعنی : ترغیب بخش خصوصی و خیران با رعایت قراردادهای  اخلاقی.

۶) چرا باید هر روز به تعداد کودکان کاری که با بسته های دستمال کاغذی و یا ترازو بدستی روبه رو شویم؟؟
اصلا خود این کودکان هم به خوبی می دانند که جوانان شهرشان هر روز تر سبک تر و اعتیاد نابودترشان میکند.و جوانی خود را به انتظار می نشینند.
کودکانی که چند صباحی دیگر هم کسی پیدا نمیکنند وزن کنند بجز اندک سرمایه دارن هر روز قوی تر.

٧) امار های طلاق استانمان را که دیده اید.چند نفر از زنان استانمان سرپرست خانواده هایشان شده اند و از کجا خرج فرزندانشان را تهیه می کنند؟؟چند نفر بد سرپرست هستند؟؟

٨) آیا میدانید در چند هفته پیش و ظرف یک هفته ؛ ١٠نفر از هم استانی هایمان اقدام به خودکشی کرده اند؟
این در حالی است که نسبت به سال ٩۴ ؛ ٣۵٪ رشد داشته ایم و برای فاجعه بار بودن با نگاه به نرم کشوری به عدد های ٨/٨ و ٢۴٪ می خوریم.

٩) آیا میدانید تعداد جوانان بیکار ١۵تا٢۴  ۶٣٠۶ تا هستند.و تعداد فارغ التحصیان ان ١۵۶۵۴؟!!

١٠) چرا با توجه با اینکه تمامی استانمان جنابعالی را شهریار استانمان میداند نگاهتان را به کلیه استان نمی اندازید؟؟استانی که چشم امیدش به جنابعالیست.

١٠) یکی دیگر از ﻇﺮﻓﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﻄﻠﻮﺏ ﮐﻬﮕﯿﻠﻮﯾﻪ ﻭ ﺑﻮﯾﺮﺍﺣﻤﺪ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ مناطق گردشگری ؛  سیاحتی و زیارتی است.
حالا با توجه به این داشته ها چرا طرح های مربوط به تبدیل استان به استان هدف گردشگران جنوب شرق و مرکز ایران و حتی حوزه خلیج فارس چاره ای اندیشیده نشده و اگر شده است در چه مرحله ای قرار داریم؟؟

١١) با توجه به ضرورت وجود معلمانی به روز و کار آمد جایگاه دانشگاه فرهنگیان استان نیازمند نگاه های دلسوزانه جنابعالی ست.دانشگاهی که حتی از وجود کوچکترین زیر ساخت های ممکن برای دانشگاه شدن محروم است.حال چرا با توجه به اینکه زمین لازم برای احداث دانشگاه فرهنگیان خریداری شده اما این پروژه همچنان به حال خودش رها شده و اغازی ندارد؟؟

١٢) آیا کوتاهی و عدم همراهی نمایندگان این استان به خصوص جنابعالی که عزیز دولت هستید در آمدن دولت بعنوان آخرین استان کشور نقشی داشت یا سایر عوامل؟؟

دکتر عزیزمان و مایه مباهات استانمان :

جنابعالی بعنوان رئیس کمیسیون برنامه و بودجه نقش مهم و ملی ای دارید که بر کسی پوشیده نیست.و همه ما دوست داریم از این جایگاه استانمان بیشترین برخورداری را داشته باشد.
و من هم به نمایندگی از جوانانی برایتان سخن میگویم که روز های پر تب و تاب انتخاباتی جنابعای سر از پا نمی شناختند تا به وظیفه خودشان عمل کرده باشند که الحق و انصاف عمل کردند.اما بعضی از این جوانان چه بسا بخاطر مشکلاتی که در این نامه برایتان مختصری ذکر کرده ام خودکشی کردند و از رسیدن های ١٣٩۶و ١۴٠٠ها نا امید.

جناب اقای دکتر تاجگردون ؛ لطفا تاجی که مردم به حق بر سر شما نشانده اند بیشتر توجه کنید و بدانید چگونه می توان حفظش کرد.قدر بدانید و هر روز را مغتنم بشمارید که به حقیقت زمان زیادی از آن وقت آزادتان نمی خواهد تا روزی از سر اتفاق به گوشه و کناره های پارک های استانمان بروید و صحنه های جوانان بیکار را تماشا کنید.تا بیش از گذشته نسل فردای هم قطاران فرزندانتان را نا امید بینی.جوانانی که روز به شب می رسانند و تنها برنامه زندگیشان را لحظه ها می رسانند نه راهبردهایشان.
بلی دکتر جان :
روحمان خراشیده
نفسمان بند بند می زند
و آینده چون شبی تار زندگیمان را در لحظه می خواند.
پدر بزرگوارم :
گتساخی نماینده فرزندانت را ببخش که من ١٣٩۶ها را میبینم بدون چشم اندازی….

والسلام علیکم.

ساسان امینی
دانشجوی دانشگاه فرهنگیان
و نماینده تمامی جوانان استانمان.
نماینده دانشگاه فرهنگیان

منتشر شده در :2016/08/20 - 12:08|شناسه خبر: 29404 1018 بازدید
گزارش خطا:

اخبار و سوژه های خبری خود را برای راه ملت ارسال کنید:

صفحه ارسال خبر - یادداشت

ایمیل گروه خبری راه ملت: [email protected]

تماس مستقیم : 09120139712

نظرات

ارسال نظر جدید

  • آخرین اخبار

آخرین اخبار استان

حمایت می کنیم


ساخت انواع وبسایت
بالای صفحه