امروز :چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ساعت : ۰۳:۲۶:۲۸

پایگاه خبری تحلیلی راه ملت
اولین و تنها رسانه کاملا دانشجویی استان کهگیلویه وبویراحمد

اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل

یادداشت؛ علی مجلسی

آزادی در مکتب اباعبدالله(ع)

در حقوق بشر اسلامی یکی از مظاهر آزادی، استقلال و از خود بیگانه نبودن است؛ ذلیل و خود باخته غیر و اسیر تفکرات واراداتی نبودن است؛ آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا نکردن است

اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان راه ملت است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
بینندگان راه ملت می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.

راه ملت: یادداشت: علی مجلسی

حقوق آموز و سرپرست بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهدشت

آزادی به مثابه مقدمه کمال

در حقوق بشر اسلامی آزادی مقدمه کمال است و نه خود کمال. یعنی به مرحله آزادی رسیدن به مقدمه کمال رسیدن است. از این دیدگاه ارزش آزادی به این نیست که انسان قادر باشد از بین راههای مختلف و از میان موضوعات گوناگون یکی را انتخاب کند؛ بلکه ارزش آزادی به موضوع و راهی است که انتخاب می شود. به بیان دیگر آزادی در مفهوم اسلامی به معنای اختیار نیست. در جریان نهضت امام حسین (ع) نیز مشهود است که یاران و اصحاب امام مسیر خود را انتخاب کردند، سپاهیان عمر سعد راه خود را انتخاب کردند، کوفیان بی طرف هم گزینشی آزادانه داشتند. همه اینها در واقع در حال انتخاب کردن بودند. حتی امام هم تا اندازه ای یاران خودشان را انتخاب کردند. در مواردی اشخاصی نظیر زهیر بن قین به طور خاص فراخوانده شدند و در مواردی افرادی از امام جدا می شدند. اصحاب امام چندین بار در میانه راه غربال شده بودند: اولین بار پس از رسیدن خبر شهادت حضرت مسلم بود که امام اصحاب را گرد هم آورده و وضعیت را توضیح می دهند. مرتبه دوم پس از رسیدن به سرزمین کربلا که وقوع حادثه قطعی می شود. در این دو بار امام (ع) می فرمایند من بیعت را از شما برداشتم و در این دو منزل عده ای جدا می شوند. اما در مرتبه سوم، یعنی شب عاشورا که این وضعیت تکرار می شود، آن گونه که استاد شهید مطهری می فرمایند دیگر کسی از امام جدا نشد و همه هم دل و هم صدا در کنار امام (ع) باقی می مانند. آنها که رفتند و جدا شدند، آزادانه انتخاب کردند و آنها که ماندند هم آزادانه ماندند. کسانی که به عمر بن سعد پیوستند نیز آزادانه انتخاب کردند. حال آیا آزادی انتخاب همه اینها به یک میزان واجد ارزش است؟ پاسخ را تاریخ قضاوت کرده است. اینجا است که حقوق بشر اسلامی می گوید ارزش آزادی به راه و مسیر انتخاب شده است، نه به صرف اختیار داشتن جهت انتخاب.

*آزادی اجتماعی در کنار آزادی معنوی*

در حقوق بشر اسلامی انسان به دو فضای باز و بلامانع نیازمند است. یکی فضای اجتماع و بیرون و دیگری فضای روح و درون. لذا آزادی اسلامی بر دو قسم است: آزادی معنوی و آزادی اجتماعی. آنجا که انسان باید از اسارت هواهای نفسانی و خرافات فکری آزاد باشد، آزادی جنبه درونی و معنوی دارد و آنجا که دیگران در جامعه نباید نسبت به انسان و راه و مسیر او مانع و محدودیتی ایجاد کنند، آزادی جنبه بیرونی و اجتماعی دارد. در نهضت حسینی هم می توان هر دو این اقسام آزادی را در بیانات و فرمایشات امام (ع) ملاحظه نمود. تجلی آزادی معنوی در این نهضت جایی برجسته است که ایشان رذایل اخلاقی و هواهای نفسانی پسر معاویه را مورد انتقاد قرار می دهند؛ از جمله آن که «و على الاسلام السلام اذا قد بلیت الامه براع مثل یزید» (یعنی اگر زمام امور امت به دست شخصی مثل یزید بیفتد فاتحه اسلام خوانده است.

یعنی میگساریهای سگ بازیها، زناها، دخل و تصرفهای نامشروع در بیت المال و … را مورد انتقاد قرار می دهند و در این معنا ایشان حتی به دنبال آن هستند که به شخصی مانند یزید بن معاویه هم آزادی معنوی ببخشند. آزادی اجتماعی هم در بیانات امام (ع) مشهود است، به ویژه در جمله ای که در خصوص بیعت دارند و می فرمایند: «و الله لا أعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا أفر فرار العبید» (یعنی من به دست بیعت ذلت وار به شما می دهم و نه مانند بندگان و بردگان فرار می کنم. این بیان نشان می دهد که امام (ع) خود را از قید و بندهای حکومت یزید آزاد می دانند. این یعنی ایشان آزادی اجتماعی و آزادی از قید و بندهای بیرونی را به عنوان یک ارزش شناخته و به آن پایبند هستند.

*آزادی به معنای از خود بیگانه نبودن*

در حقوق بشر اسلامی یکی از مظاهر آزادی، استقلال و از خود بیگانه نبودن است؛ ذلیل و خود باخته غیر و اسیر تفکرات واراداتی نبودن است؛ آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا نکردن است. همان مفهومی که از آن به الیناسیون فرهنگی (Cultural Alienation) تعبیر می شود. نهضت امام (ع) در این معنا هم برخوردار از آزادی است. این جنبش پیش و بیش از آن که نهضتی سیاسی باشد، جنبشی عقیدتی و مرامی است؛ مبارزه با از خود بیگانگیها و رجعتها است. در این معنا نهضت امام(ع) انقلابی تکاملی است در راستای انقلاب تکاملی صدر اسلام. چنین رویکردی نیز در بیانات امام (ع) به صراحت مشهود است، آنجا که می فرمایند: «ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلى فیا سیوف خذینی» (یعنی اگر که دین جد من به جز به کشتنم نمی شود به پا، کنون من و نبرد و تیغهای تیز). در این معنا نهضت امام آمده است که جنبه استقلال و خودکفایی را به اسلام اصیل و ناب باز گرداند و آن را از پیرایه ها و سازوبرگهایی که بر آن بستند، برهاند.

*آزادی به مثابه ارزش در کنار آزادی به مثابه حق*

در حقوق بشر اسلامی آزادی علاوه بر آن که به عنوان حقی بشری مطرح است، جنبه ای فراتر هم داشته و به مثابه یک ارزش انسانی هم مطرح می شود؛ شاید ارزشی هم سنگ عدالت و گاه برتر و فراتر از آن. همان ارزشی که ظلم ستیزی را توجیه می نماید. این هر دو معنا یعنی هم آزادی به معنای حق و هم آزادی به معنای ارزش در جریان نهضت امام حسینی موجود است. آن جا که ایشان می فرمایند: «ألا ترون أن الحق لا یعمل به و أن الباطل لا یتناهی عنه» (یعنی آیا نمی بینید که در جامعه به حق عمل نمی شود و از باطل اجتناب نمی شود)، آزادی به مثابه حقی اجتماعی مد نظر قرار می گیرد. به بیان دیگر حق افراد در جامعه بشری آن است که حقوق بشر و حقوق شهروندی آنها رعایت شود. اما حضرت به آزادی در معنای حق بسنده ننموده و آزادی را به عنوان یک ارزش نیز می ستایند. در این خصوص می فرمایند: «آنى لا أرى الموت الا السعاده و لا الحیاه مع الظالمین إلا برما» (یعنی من مرگ را جز سعادت نمی دانم و همزیستی و زندگی با ظالمان را جز سرزنش و خفت نمی شمارم). این به چه معناست؟ یعنی ایشان مبارزه با ظلم را یکی از مصادیق آزادی میدانند و به عنوان یک ارزش می ستایند. *آزادی به معنای آزادگی*

در جمع بندی عرایضم به مؤلفه ششمی که از حقوق بشر اسلامی در مورد آزادی قابل احراز است، اشاره خواهم داشت. در حقوق بشر اسلامی آزادی یک معنای فراتر و والاتر هم دارد که شاید بتوان از آن به آزادگی تعبیر نمود. آزادگی به این معنا که آزادی را نه فقط برای خود خواستن، بلکه برای دیگران و برای جمیع انسانها نیز خواستن. یعنی اینجا هدف از خودخواهی به دیگر خواهی ارتقاء پیدا می کند. این برداشت از آزادی در ادبیات شیعی تا اندازه زیادی مرهون نهضت حسینی است. امام حسین (ع) انسانی آزاده است؛ انسانی که روحش فقط برای خود، برای اصحاب خود و برای امت خود موج نمی زند؛ بلکه برای کل بشریت و برای حقیقت، حقانیت و عدالت در معنای واقعی کلمه موج می زند. مصداق بارز آزادگی همان است که در ندای «هل من ناصر» امام طنین انداز میشود.

اگر ایشان فریاد می زنند که کیست مرا یاری کند آیا منظور این است که کسانی بیایند و ایشان را از مرگ نجات بدهند؟ طبیعی است که در آن لحظات آخر بعد از آن که همه اصحاب اعم از هاشمی و غیر هاشمی به شهادت رسیده بودند، این معنا مدنظر نبود. مراد از این جمله را باید در شأن و مقام هدایت گری امام (ع) جستجو نمود. این که امام (ع) به عنوان یک انسان آزاده به دنبال آزادی بخشی است. ایشان این امید را دارند که شاید در لحظات آخر هم بتوانند وجدان خفته ای را بیدار نموده و به او آزادی ببخشد. در واقع ایشان خصم تیغ بر کف را هم انسانی شایسته هدایت می دانند و شأن و مقام چنین انسانی را به او یاد آور می شوند. آن جا که می فرمایند: «ان لم یکن لکم دین ولا تخافون یوم المعاد فکونوا احراره فی دنیاکم» (یعنی اگر که دین ندارند و از روز معاد نمی ترسید حداقل در دنیایتان آزاده باشید. شاید بتوان گفت که در آموزه های حقوق بشری اسلام آزادگی کمال آزادی است.

بنده عرایض خودم را با دوبیت شعر به پایان می برم که حق مطلب را به خوبی ادا کرده است:

نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز دانش آموزان عالم را همه داناکند ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین بعد آن با خون هفتاد و دو تن امضاء کند.

منتشر شده در :2022/07/31 - 09:07|شناسه خبر: 77662 521 بازدید
گزارش خطا:

اخبار و سوژه های خبری خود را برای راه ملت ارسال کنید:

صفحه ارسال خبر - یادداشت

ایمیل گروه خبری راه ملت: [email protected]

تماس مستقیم : 09120139712

نظرات

ارسال نظر جدید

  • آخرین اخبار

آخرین اخبار استان

حمایت می کنیم


ساخت انواع وبسایت
بالای صفحه