س از پیروزی انقلاب در سینما و تلویزیون عروسکها برگ برنده مهمی بودهاند و عموما یکی از دلایل موفقیت هر برنامه یا محصولی لقب گرفتهاند. «کلاه قرمزی و پسرخاله» و باقی عروسکهای اضافه شده به تیم اولیه، عروسکهای «شهر موشها»، «زیزیگولو»، عروسکهای «خونه مادربزرگه»، «سنجد»، «هادی و هدی»، عروسکهای «دزد عروسکها» یا «گربه آوازهخوان» و حتی «مجید دلبندم» از مهمترین عروسکهای تاثیرگذار سینما و تلویزیون بودهاند که هر زمان وارد گود شدهاند توانستهاند بیش از هر انسان زندهای مخاطب جذب کنند
راه ملت: سیدعابدفاضلی (دانشجوی کارشناسی ارشد زبان انگلیسی):
ایرانی ها از جوک ساختن و منتشر کردن آن در شبکه های اجتماعی لذت می برند؛ عادتی که جزو فعالیت های روزمره آنها شده است. به بیانی طنز جزو سرگرمی های ساده مردم ایرانی است.
با این مقدمه هر چند کوتاه گریزی به تحلیلی مختصر از برنامه خندوانه می زنیم برنامههایی نظیر “رادیو هفت” و “ماه عسل” در درازمدت خود را بین مخاطبان جا انداختند و شور و هیجانی بنا به اقتضای خود ایجاد کردند، اما از خرداد ٩٣ برنامهای روی آنتن رفت که در کمتر از یکماه تبدیل به پدیدهای فراگیر شد .
هر چند «خندوانه» در آغاز اجرا نشان داد وام گرفته از بسیاری برنامههای موفق مشابه در شبکههای خارجی است، اما رامبد جوان و اتاق فکر خلاقش(متشکل از چهرههایی چون سجاد افشاریان) به بهترین شکل از ویژگیهای مثبت آن برنامهها بهره جستند و خیلی سریع هویت مستقل خود را پیدا کردند.تاکید بر خندیدن یکی از ارکان اساسی و اولیه خندوانه بود”ما قراره ٢۵ ثانیه هر شب بخندیم، همین جور الکی”.
رامبد جوان تقریبا هر شب این جمله را میگوید و بعد از علوم اثباتی بهره میگیرد و دلیل میآورد که حتی خنده مصنوعی هم تاثیر مثبتی بر انسان دارد. راست میگوید بسیاری از مهمترین پژوهشگران در معتبرترین دانشگاههای سراسر جهان انواع و اقسام آزمایشها را انجام دادهاند تا نکتهای را که جوان در ابتدای هر برنامهاش به آن اشاره میکند، ثابت کنند.از طرفی اجرای رامبد جوان رو نباید در موفیقت خندوانه بی تاثیر دانست.
آن زمان که اعلام شد قرار است رامبد جوان اجرای «خندوانه» را برعهده داشته باشد، تقریبا ذهنیت این بود که باز هم چهرهای از بازیگران، هوس تجربه یک زمینه کاری جدید را کرده و احتمالا جوان هم همانند بسیاری از همصنفان خود که قبلا این مسیر را پیمودهاند نمیتواند دوام آنچنانی در این حیطه داشته باشد. اما با شروع «خندوانه» همه معادلات به هم ریخت، رامبد جوان در «خندوانه» اجرا نمیکرد. او به این نتیجه رسیده بود برنامهای که بیش از یکدهه در فکر ساختش بوده ریزهکاریهایی دارد که شاید تنها خودش بتواند آنها را دقیق و درست اجرا کند.
درواقع جوان که طراح اصلی برنامه است با اجرای برنامه خستگی بیشتری به خودش تحمیل کرد اما ترجیح داد بار استرس این مسأله که ممکن است با حضور یکی دیگر آنچه در ذهن دارد تمام و کمال جلوی دوربین پیاده نشود را به دوش نکشد. جوان با اینکه کمدین است و اساسا ارتباط خوبی با خنده دارد اما تلاش کرده از قالب همیشگیاش خارج شود و نه بهعنوان یک کمدین که بهعنوان رامبد جوان جلوی دوربین برود. مهمترین ویژگی جوان در اجرای برنامه خارج شدن از رسوم همیشه دست و پاگیر مجریان اینگونه برنامههاست. تحرک زیاد جوان در اجرا و خنده و شوخیهای بیحد و مرز با حاضران در استودیو و مهمانانش البته با رعایت تمام مرزهای اخلاق و ادب مهمترین ویژگی اجرای او در خندوانه است. جوان برای اجرای برنامه دست به ریسک بزرگی زد و تقریبا تمام قالبهای اجرا را شکست. .. ..
و اما شایسته است از پدیده جنابخان هم قلمی زده شود.پس از پیروزی انقلاب در سینما و تلویزیون عروسکها برگ برنده مهمی بودهاند و عموما یکی از دلایل موفقیت هر برنامه یا محصولی لقب گرفتهاند. «کلاه قرمزی و پسرخاله» و باقی عروسکهای اضافه شده به تیم اولیه، عروسکهای «شهر موشها»، «زیزیگولو»، عروسکهای «خونه مادربزرگه»، «سنجد»، «هادی و هدی»، عروسکهای «دزد عروسکها» یا «گربه آوازهخوان» و حتی «مجید دلبندم» از مهمترین عروسکهای تاثیرگذار سینما و تلویزیون بودهاند که هر زمان وارد گود شدهاند توانستهاند بیش از هر انسان زندهای مخاطب جذب کنند.
«جنابخان» هم دقیقا در همین زیر مجموعه قرار میگیرد البته با چند تفاوت عمده. از «جنابخان» اولینبار در مجموعه کمتر دیدهشده «کوچه مروارید» رونمایی شد، مجموعهای که رامبد جوان هم یکی از بازیگرانش بود. محمد بحرانی که پیش از این بهخوبی از عهده صداپیشگی ٢ شخصیت «ببعی» با محوریت زبان انگلیسی و «آقای همساده» با محوریت لهجه شیرازی در مجموعه «کلاه قرمزی» برآمده بود، اینبار با ریسک بالاتری برای «جنابخان» به سراغ لهجه دلنشین جنوبی رفت. بحرانی صداپیشه «جنابخان» نیست بلکه «جنابخان» را از اول خلق کرده است.
او برای این عروسک شناسنامه شخصیتی ایجاد کرده، به همین دلیل «جنابخان» در بسیاری از الگوهای ریز رفتاریاش ثبات ندارد و برخلاف نمونههایی مثل خودش همان که از اول بوده، نمیماند. «جنابخان» خندوانه مرد جاافتاده، رند و آگاه به مسائل روز است که خود را زیر نقاب بهلولوار گونهای مخفی کرده و هر آنچه میخواهد بگوید را در قالب شوخیها و خود را به کوچه علیچپ زدنهایش به مخاطب عرضه میکند. «جنابخان» باهوش است، میداند که مردم هم باهوشند پس به جای آنکه حرفها و نقدهای تند و تیزش که اتفاقا همگی بوی بهروز بودن دارند را در قالبی ارایه کند که هم خودش دچار دردسر شود و هم برنامه، سعی میکند خیلی ریز و با توسل به شوخیهای به قول خودش «مویرگی» به آن نکات بپردازد.
اصلا دلیل اینکه «جنابخان» توانسته سر شوخی و خنده را با هر کسی از رئیسجمهوری گرفته تا شخصیتهای مطرح ایرانی و خارجی باز کند، یا مشکلات اجتماعی و اخلاقی جامعه اعم از فساد مالی، گرانی، مشکلات ازدواج، دستمزدهای پایین، رانتخواری، دروغگویی، بیاخلاقی در شبکههای اجتماعی و دهها معضل دیگر را از زوایای مختلف طرح کند، همین زبان درستی است که در بازگویی مسائل انتخاب کرده است. میهمانان برنامه هم بیشتر از آنکه نسبت به او گارد داشته باشند، طالبند که جنابخان با آنها بیشتر از همه شوخی کند چرا که خیالشان جمع است او حد و اندازه همه چیز را بهخوبی میداند.
بحرانی بهخوبی حیطه یا رزومه کاری میهمانان برنامه را میشناسد و براساس همین شناخت از قبل میداند که با زبان «جنابخان» میتواند دست روی کدام نقاط حساس، جذاب، متفاوت و منحصربهفرد میهمانان برنامهاش بگذارد. روشی که باعث شده او تا امروز از خطر تکراری شدن مصون بماند و همیشه برگ برنده جدید برای مخاطب داشته باشد. صداسازیهای مناسب، وقتشناسی، حفظ مرزها و حریمهای شوخی، هماهنگی فوقالعاده صداپیشه و عروسکگردانها که باعث باورپذیری بیشتر رفتار او بهعنوان یک شخصیت واقعی میشود و از همه مهمتر بیغلوغش بودن «جنابخان» باعث شده او از قالب عروسک اسفنجی خارج شود و بهعنوان یک شخصیت بین مخاطبان ارج و قربی مثالزدنی پیدا کند.
رامبد جوان هم بهخوبی سعی کرده اندازه حضور «جنابخان» را حفظ کند تا مخاطب همیشه عطش دیدن او را داشته باشد، البته از حق نگذریم ظرفیت بالای مردم خونگرم جنوب و بهخصوص آبادانیها تاثیر بسیاری بر جان گرفتن «جنابخان» داشت. آنها نهتنها با شنیدن لهجه «جنابخان» فریاد وامصیبتا و وااسفا سرندادند، بلکه بارها حمایت خود را از او به دلیل شاد کردن مردم اعلام و حتی او را شهروند افتخاری «آبادان» کردهاند. بیشک مهمترین ویژگی «خندوانه» حضور مردم عادی در استودیو برنامه است.
ابتدا به یک نکته جالب اشاره کنیم. در سراسر جهان مردم برای ورود به استودیوی برنامههایی از این دست باید از جیب هزینه کنند. آن طرف آنقدر حضور در این برنامهها جذاب و خاطرهانگیز است که مخاطب درست شبیه رفتن به سینما یا تئاتر حاضر میشود برای حضور در آن پول بپردازد. با این حال برنامهسازان آن طرف بهخوبی میدانند برگ برنده هر برنامهای حضور همین مردم است، پس فضایی فوقالعاده برایشان فراهم میکنند. حضور مردم عادی در هر برنامهای به شکلی ناخودآگاه باعث ایجاد نزدیکی مخاطب پای تلویزیون با آن برنامه میشود.
شاید بگویید خب این همه برنامه در تلویزیون ساخته میشود که مردم هم در آنها حضور دارند. درست است، اما مشارکت مردم در آن برنامهها تقریبا صفر است و صمیمیتی بین آنها در قالب یک تیم تماشاگر وجود ندارد. آنها فقط مامورند که گوش دهند یا نهایتا به دستور مجری کسی را تشویق کنند. در بسیاری از این برنامهها حتی یک صدا از مردم حاضر در استودیو نمیشنوید، اما در خندوانه ماجرا فرق میکند.
مردم اینجا همه با هم میخندند، سوال میپرسند، دست میزنند، آواز میخوانند، پیر و جوان، زن و مرد. ضمن اینکه آنها مردمی عادی هستند. یکی چادری است، یکی با شلوار جین آمده، یکی با پیراهن راهراه یکی با چهارخانه و یکی هم با کت و شلوار. آنها هر شغلی میتوانند داشته باشند، اما کاملا عادی و از بطن جامعه انتخاب شدهاند.
هر چند باید برای درست اجرا شدن برنامه مراحل هماهنگ شدن را با رعایت چند دستور مشخص تحمل کنند، اما در اصل آنها هستند که برنامه را اداره میکنند. با ابراز خنده یا هیجان به مجری و مهمانش میفهمانند که اوضاع چگونه پیش میرود. با تشویق کردنهایشان به برنامه هیجان میدهند یا گاهی با واکنشهای ناگهانیشان روند اجرای یک بخش را عوض میکنند. مهمترین برگ برنده خندوانه استفاده درست از افراد داخل استودیو است و جوان بهخوبی میداند که به هیجان آوردن آنها یعنی طی کردن بخش مهمی از مسیر به هیجان آوردن مخاطبان در خانه.
منبع: نشریه دانشجویی صد
اخبار و سوژه های خبری خود را برای راه ملت ارسال کنید:
ایمیل گروه خبری راه ملت: News@RaheMellat.ir
تماس مستقیم : 09120139712