این کار میتواند فرهنگ عذر خواهی و مسوولیت پذیری را ارتقاء بخشد. استعفا یعنی پذیرش مسوولیت. مدیران با این کار، مسوولیت پذیری خود را به رخ میکشند.
راه ملت:
سعید پایدار*
این روزها خبر فیشهای حقوقی در صدر اخبار است. رقم این فیشها سوژه خبری این روزها است. ارقامی که در میان این مهلکه اقتصادی و فشارهای معیشتی، با اعصاب جامعه بازی میکند.
رسانههای مخالف دولت نیز روی این موج سوار شدهاند. آنان خبری از این بهتر گیرشان نمیآمد. لذا یک دم نشر و بازنشر آن فیشها را فرو نمینهند. آنان به یکباره به یاد مصائب طبقه ضعیف اقتصادی و رنجهای معیشتی آن طبقه افتادهاند! آنان تازه یادشان افتاد که کشور افراد فقیر نیز دارد و اکثر جامعه در این دهه به زیر خط فقر لیز خوردهاند. این افشاگریها هر چه نداشت اما باعث شد که عدهای برای ژست تبلیغاتی هم که شده به دهکهای پایین جامعه هم، اعتنا و نگاهی بکنند.
تقبیح کار رسانههای دلواپس اما چیزی از قبح کار این مدیران نمیکاهد. به تعبیری دلالان و کاسبان فقر، آبرویی از مدیران اشرافی باز نمیگرداند. کار این مدیران با مرام «مردم باوران» و اصلاح طلبان نمیخواند. یکی از امتیازات دولت اصلاحات نسبت به سایر دولتهای این سه دهه، پاکدستی آن بود. کمترین تخلفات و کمترین ادعا در دولت اصلاحات، در مقابل بیشترین تخلف و بیشترین ادعا در دولت احمدینژاد، سندی بر حقانیت اصلاحات تلقی میشد. وجه تشخیص دولت مدعی عدالت، اختلاسهای کلان بود. کمر طبقه متوسط در دولت پیشین شکست. در عوض سلامت دولت اصلاحات و حلقه نزدیک به رییس آن دولت، عامل فخر و مباهات اصلاح طلبان شمرده میشد. اکنون نباید این امتیاز را با بیمسوولیتی خراشید. مدیران نباید طوری عمل کنند، که عملکردشان چماق شود برای کوفتن بر سر دولت.
دولت پیشین با وجود همه تخلفات، اجازه نزدیک شدن دست قوه قضا به کابینه را نمیداد. رییس آن دولت به صراحه کابینه را «خط قرمز» خود خواند.
او حتی پاداشهای کلان به مفسدان کلان هم داد. نشان درجه یک خدمت را در حالی به رحیمی داد که پرونده او در قوه قضاییه و مجلس در جریان بود. از قضا چندی بعد رحیمی به علت تخلفات مالی گسترده راهی زندان شد. از این دست باز هم میتوان برشمرد.
اما این دولت نه ادعای کلانی دارد و نه اختلاس کلانی! مخالفان اما میخواهند به بهانه این فیشها، دولت را وارونه نشان دهند. آنچه خود بر سر کشور آوردند را به دولت فعلی فعلی هم بچسبانند. لذا نباید بهانه به دست آنان داد. به گمانم مدیرانی که پاداشها و دستمزدهای غیر متعارف (هر چند قانونی) گرفتند خود برای جبران مافات پیش قدم در استعفا شوند. در این کار البته همزمان چند فضیلت است:
۱- دلجویی از مردمانی میشود که این روزها با دستهای خالی شرمنده خانواده خود شدهاند. این قبیل کارها تب جامعه را پایین میآورد.
۲- این کار میتواند فرهنگ عذر خواهی و مسوولیت پذیری را ارتقاء بخشد. استعفا یعنی پذیرش مسوولیت. مدیران با این کار، مسوولیت پذیری خود را به رخ میکشند.
۳- این استعفا، گرهای از کار دولت میگشاید و مانعی از جلوی دولت بر میدارد. دلواپسان میخواهند با پروپاگاندای رسانهای، دولت را به حواشی مشغول کند. با این کار خریداری برای اخبار آنان نمیماند و پرونده این بحران بسته میشود. این کشور مدیر مستعد و توانمند کم ندارد. نباید گمان برد که با کنار رفتن این مدیران، با بحران نیروی انسانی مواجه میشویم.
۴- این استعفا، احترام و اعتنا به افکار عمومی تلقی خواهد شد لذا میانگین امید را در جامعه افزایش میدهد. میتوان گفت در جوامع توسعه یافته، انسانها اگر تخلف هم کنند تخلق خود را دارند! به تعبیری در برخورد با تخلفات نیز اخلاق خاصی حاکم است. لذا یکی از آداب مرد متخلف اما متخلق، استعفا دادن است!
*عضو شورای اسلامی شهریاسوج
اخبار و سوژه های خبری خود را برای راه ملت ارسال کنید:
ایمیل گروه خبری راه ملت: News@RaheMellat.ir
تماس مستقیم : 09120139712