پایگاه خبری تحلیلی راه ملت
اولین و تنها رسانه کاملا دانشجویی استان کهگیلویه وبویراحمد

اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل

سناتور لقبی است که طرفداران موحد به او داده اند نام موحد با تاریخ انتخابات کهگیلویه گره خورده است. زمانی بهرام تاجگردون راجع به موحد گفته بود: نگذارید این آقا به مجلس برود که اگر رفت بولدوزور هم او را در نمی‌آورد.

اما نه او و نه طرفداران و نه مخالفانش به فکرشان هم خطور نمی‌کرد که روزی تنها با یک امضای احمد جنتی طومار نمایندگی موحد بسته شود.

موحد کیست؟ چگونه به این جایگاه رسید؟ و چه سرنوشت سیاسی در انتظار اوست؟

حاج سید محمد موحد از سادات امام زاده سید محمید می باشد. امام زاده ای که در میان مردم کهگیلویه دارای مرتبت بالایی است و نوادگان این امام زاده مورد حرمت مردم می باشند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی موحد که یک طلبه جوان بود فعالیت های اجتماعی خود را با آموزگاری شروع کرد و بعد پا به حوزه قضاوت گذاشت و به عنوان دادستان اهواز و شیراز ادامه کار داد. از همان جا بود که معروف گردید. اولین بار در دور دوم انتخابات مجلس در انتخابات شرکت کرد و بعد از نجفی، رهنانی دوم شد و بهرام تاجگردون سوم شد همان دوره آبستن حوادث زیادی بود و دفتر حزب جمهوری در خیابان امام خمینی جنوبی به آتش کشیده شد ولی نجفی به مجلس رفت و خوب ظاهر نشد و حضور او در مجلس به عنوان یک اتفاق تلخ در تاریخ شهرستان ثبت گردید اخیرا هم اعلام شد که او امام جماعت یک مسجد کوچک در شهر نجف آباد می باشد. موحد در دوره سوم نیامد و بعد در دوره چهارم در سال ۱۳۷۰ مجددا در انتخابات شرکت کرد و با به دست آوردن رای بیشتری نسبت به بهرام تاجگردون و علی محمد بزرگواری از طرف مردم حوزه انتخابیه گچساران و کهگیلویه به مجلس راه پیدا کرد.

موحد از نظر سیاسی به اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت نزدیک بود و همین موضوع و البته انفعال سید مسعود حسینی دیگر نماینده استان کهگیلویه و بویراحمد سبب شد که او خوب بتواند قدرت خود را در ابتدای دهه هفتاد بروز دهد. اوج اقتدار نمایندگی موحد در تاریخ بلند نمایندگی اش در همان سال ها بود. موحد تعامل زیادی با مردم داشت. دفتر و خانه اش در تهران به روی همه باز بود برخی از کسانی که در چند دوره نمایندگی اش به دفتر او مراجعه کردند می گویند افرادی از دیگر استان ها نیز به حاج آقا مراجعه می کنند آنها صحبت از یک زیرزمین می کردند که همیشه احوال پر از مردمی بود که برای حل مشکلاتشان به او مراجعه می نمودند. موحد به دهدشت هم که می آمد به همه جا سر می زد او همیشه سعی می کرد پرستیژ خاص خود را حفظ کند، به همه فاتحه خوانی ها می رفت و احتمالا از اولین کسانی بود که بدعت فاتحه خوانی رفتن سیاسی و با نیت رای را بنا نهاد.

اقتدار موحد همراه با تعامل خوب ایشان و البته حمایت های آمیر احمد تقوی و مرحوم حاج غزوان پرهیز در سال ۱۳۷۴ نیز به کمک موحد آمد. رقیب اصلی او بهرام تاجگردون از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد و نیروهای خط امام بر محقق ائتلاف کردند نیروهایی که آنروزها در اطراف محقق بودند کسانی هستند که هم اینک در اطراف بزرگواری هستند. محقق هم ولایتی موحد و از اقوام ایشان محسوب می شد و ظاهرا همین محقق در دادستان شدن او در اهواز نقش اصلی را بازی کرده بود. تکه کلام محقق در سخنرانی هایش«بگم» «بگم» بود او بین گفتن و نگفتن مردد بود و صحبت از حواله های آردی می کرد که بین نیروهای مخالف توزیع شده بود. البته محقق در مجموع خوب سخنرانی نمی‌کرد و همین موضوع در رویگردانی بخش گسترده ای از مردم در روزهای اخر از او موثر بود.

البته او چیز چندانی نگفت و بگم بگم بعدها به عنوان میراث احمدی نژاد در تاریخ ماندگار شد.

حواشی پیرامون آن دوره از انتخابات زیاد بود هنوز هم مردم می گویند منصوری فرماندار وقت کهگیلویه که از نیروهای موحد بود و حالا در تیم انتخاباتی عدل هاشمی کار میکند در جابجایی آراء به نفع موحد عمل کرد. منصوری قویا چنین چیزی را تکذیب می کند و محقق هم بی سروصدا به اهواز و حوزه علمیه آنجا برگشت. او در سال های بعد به ندرت و تنها برای حضور و سخنرانی در برخی مراسمات به دهدشت می‌آید.

موحد باز هم به مجلس راه پیدا کرد اما در این دوره یک اتفاق و البته نوع موضع گیری موحد او را به حاشیه برد و دیگر نتوانست در عرصه نیرو گزینی اقتدار سابقش را ادامه دهد.

دوم خرداد ۷۶ و ریاست جمهوری محمد خاتمی موجب نیرو گرفتن نیروهای خط امام گردید. موحد که برای ناطق نوری ستاد زده بود تنها نظاره‌گر اتفاقات و تحولات سیاسی مدیریتی استان بود. اکثر مدیران استانی و شهرستانی بدون هماهنگی اش انتخاب می شدند و خیلی از آنها وقعی به نامه‌های موحد نمی‌گذاشتند.

این موضوع سبب تحریک موحد شد تا در آخرین روز بهار سال ۱۳۷۷ در موافقت با استیضاح عبدالله نوری وزیر کشور سخن بگوید.

متن موحد در استیضاح عبدالله نوری از طنز های سیاسی تاریخ مجلس بود او در متن استیضاح خودهیچ اشاره ای به مشکلات شهرستان و استان کهگیلویه و بویراحمد نکرده بود و همه وقتش را صرف موضوع فرمانداری نجف آباد اصفهان و مسائل مربوط به آنجا نمود و این نشان می داد که متن را احتمالا دیگران برای او تنظیم کرده اند. این حرکت موحد موجب دلخوری دولتی ها شد موحد کم کم ناگزیر به چرخش سیاسی شد در سفر سال ۱۳۷۷ محمد خاتمی رئیس جمهور وقت به دهدشت سفر کرد. موحد با اصرار و فشار زیاد خاتمی را به ضیافت ناهار در خانه خود دعوت کرد و خاتمی هم نمک گیر شد و تعاملاتی بین موحد و دولت بوجود آمد امری که بعد ها دلخوری دوم خردادی ها را در پی داشت و قادر لاهوتی در سخنرانی انتخاباتی خود در سال ۱۳۷۸ به همین موضوع اشاره کرد.

سال ۱۳۷۸ موحد باز هم وارد صحنه رقابت شد او بزرگواری را قانع کرد که در گچساران ثبت نام کند و قول داد که در گچساران از او حمایت کند. بزرگواری به نزدیکان در کهگیلویه سپرد که به موحد رای دهند ولی موحد این کار را نکرد و از مرحوم نبی زاده حمایت کرد. این بار هم دو دستگی در جریان دوم خرداد به پیروزی موحد کمک کرد هر چند خیلی ها معتقدند موحد در هر حالی و با هر رقیبی پیروز می شد. در انتخابات ریاست جمهوری هشتم علی رغم حضور چهره های اصولگرا از جمله توکلی، فلاحیان و جاسبی موحد از خاتمی حمایت کرد و خود را به دولت نزدیک تر کرد.

موحد چهار سال بعد هم پیروز انتخابات شد اصلاح طلبان کماکان دو شقه بودند. منطقیان و لاهوتی امده بودند و نفر سومی هم در صحنه بود. شیخ دانش که تا دور قبلی از نزدیک ترین افراد به موحد محسوب می شد ظاهرا بنا بر حضور ایشان و حمایت موحد بود اما موحد زیر فشار نزدیکان و البته میل دورنی اش خلف وعده کرد و همین سبب دلخوری شیخ دانش گردید و او را مصمم به حضور نمود.

جو تبلیغات آن دوره انتخابات در کهگیلویه خیلی سنگین بود. جو کاملا علیه موحد بود. سخنرانی موحد در ورزشگاه آزادی دهدشت به تشنج کشیده شد و موحد معترضان در سخنرانی اش را اراذل و اوباش خواند و از نیروی انتظامی خواست که با آنها برخورد نماید./ کبنا نیوز