امروز :یکشنبه ۶ مهر ۱۴۰۴ساعت : ۰۰:۰۲:۰۸

پایگاه خبری تحلیلی راه ملت
اولین و تنها رسانه کاملا دانشجویی استان کهگیلویه وبویراحمد

اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل

از مهناز و یاسین، تا ابراهیم و ناهید: فهرست جالب تناقض‌های روزهای اخیر، در زمانه‌ای که مردم آگاه شده‌اند/

امیر قادری: …حالا دیگر تصویر واقعی، همان چیزی نیست که مدت‌ها می‌دیدید. یک فهرست پرتعداد جالب، از تناقض‌هایی که در روزهای اخیر در برابر چشمان مردم ما اتفاق افتاده است…

امیر قادری: دیگر نیازی به هشدار نیست. به انتقاد هم همین طور. اتفاق‌ها خودشان دارند می‌افتند. پدیده‌ها خودشان را نشان می‌دهند. آن چه برای مدت زمان طولانی پنهان بود، ظاهر می‌شود. تناقض‌ها رخ می‌نمایند. فقط کافی است نگاه کنید. تصویر واقعی، همان چیزی نیست که مدت‌ها می‌دیدید.
نامه افخمی درباره کافه سینما را که در روزهای گذشته، یادتان هست. و حیرتی که از لحن و استدلال‌اش برخواست. اما این تنها عامل نمایش تناقض در روزهای اخیر نبود. در مرکز یکی از چشم‌گیرترین این اخبار، مهناز افشار و همسرش یاسین رامین، فرزند معاون مطبوعاتی دولت قبل قرار دارند، آن‌ها به کشوری دیگر برای تولد نخستین فرزندشان رفته‌اند. و با انتقادهای گروهی از رسانه‌ها و البته مردم مواجه شده‌اند. افشار مدام درباره حفظ حریم خصوصی می‌نویسد و این که موضوع مربوط به خودشان است. همچنین به اشتباه یکی از رسانه‌ّها که محل تولد فرزندشان را آمریکا اعلام کرده و حضور این بازیگر در این کشور را با دریافت شناسنامه آمریکایی مرتبط دانسته‌اند، بند کرده و او و شوهرش مدام دارند اعلام می‌کنند که کشور مورد نظر آمریکا نبوده. ولی خودشان هم ته دل‌شان می‌دانند جریان چیست. که ماجرا ربطی به تولد فرزند در اروپا و آمریکا ندارد. آن چه موجب تناقض‌ها شده و فریادها را بلند کرده، فرصت‌هایی است که به یکسان برای همه مردم ایران دریغ شده. مردم می‌خواهند بدانند چرا دولتمردانی که شعار مرگ بر غرب می‌داده‌اند، خود و خانواده‌های‌شان در غرب زندگی و تحصیل می‌کنند. می‌خواهند بدانند فرصتی را که برای رشد اقتصادی برای فرزند محمدعلی رامین فراهم بوده، آن‌ها هم داشته‌اند یا نه. متن کامنت‌ها و اظهارنظرهای مردمی را بخوانید. تناقض‌ها وقتی جالب‌تر می‌شود که فرزند معاون مطبوعاتی مذکور، در جوابیه‌ای که نوشته، پای «سیاستمداران طراز اولی که خودشان و فرزندان‌شان شناسنامه آمریکایی یا انگلیسی دارند» به میان کشیده. سوال بعدی این جاست که شرایطی را که در آن مهناز افشار و بسیاری دیگر از بازیگران ایرانی به مرحله «چهره مشهور» بودن رسیده‌اند، (تا اخبار زندگی خصوصی خود را با آن‌ها در میان بگذارند و البته هر جا را که بخواهند، نگذارند!) چطور فراهم شده است؟ شرایط انحصار. در یکی دیگر از اخبار روزهای گذشته، حمیدرضا آشتیانی‌پور، گوینده و مدیر دوبلاژ روی آنتن زنده تلویزیون ظاهر شد و گفت اکران و تماشای فیلم خارجی. حق مردم ایران است. او به درستی به کلمه “حق” اشاره کرد. و نه مثلا امکانی که باید فراهم شود. چطور می‌شود حق تماشای محصولات بزرگ سینمای جهان را مثلا از مردم ایران گرفت، و حق تماشای کلاغ‌پر و آتش بس ۲ را به آن‌ها داد؟ طبعا این دو فیلم ایرانی هم که مثال زدیم، باید تولید و اکران شود. اما نه در شرایط انحصاری که نفع مالی و امکان تولید و اکران، تنها در اختیار گروه محدودی باشد. و مردم برای سینما رفتن، تنها باید این فیلم‌ها را انتخاب کنند! و این انحصار با سر دادن شعارهایی فراهم شود، که بسیاری از سازندگان این آثار، در نقطه مقابل این ادعاها قرار دارند. برآشفتگی این روزهای مردم، از همین جاست. یک نفر از مخاطبان، درباره یکی از همین سینماگرانی که نام بردیم، نوشته بود: با پول مردم فیلم می‌سازند تا به همان کشورهایی فحش دهند که قرار است با پول دریافت شده از تولید همان پروژه، به آن کشورها سفر کنند!
تناقض‌ها ادامه دارند. عادل فردوسی‌پور در برنامه ۹۰، از تیم‌های دولتی که در صدر جدول قرار گرفته‌اند، تعریف می‌کند، اما خود او باید چند دقیقه بعد و در همان برنامه، نموداری نشان بدهد که در آن استقبال تماشاگران و حضورشان در ورزشگاه‌ها سال به سال کمتر شده است. دقیقا سال به سال. رسانه‌ها و مردم امروز همچنین می‌پرسند چطور هنرمندانی که تا چندی پیش وابستگی به دولت را بد می‌دانستند، و آن را تهدیدی برای جایگاه انتقادی هنرمند، حالا دارند از دست وزیر ارشاد، نشان دولتی دریافت می‌کنند؟! (ارشاد البته بعدا توضیح داد نشان‌ای که داده، درجه هنری بوده و نه دولتی، و این چنین بر فهرست تناقض‌ها افزود.) چهره‌هایی که مردم اغلب‌شان را در هر حزب و جناحی دیده، این طرف و آن طرف، و تنها جایی که مشاهده‌شان نکرده، خارج از انحصار، و در میانه بازار آزاد اقتصادی مبتنی بر انتخاب مردم بوده. درست شبیه کارگردان باسابقه تئاتری که باز همین چند روز پیش گفتگو کرد و با صراحت گفت زمانه بدی شده که دیگر دولت با او قرارداد نمی‌بندد و مجبور است برای اجرای تئاترش دنبال تماشاگر (از میان همین مردم که شعارش را می‌دهد)، بگردد! او همچنین مثل تعدادی دیگر از همکاران‌اش این روزها شاکی است که چرا برای تحویل تالار فاخر وحدت به آن‌ها، از آن‌ها طلب پول می‌شود. به اعتقاد آن‌ها، این تالار مال دولت است، پس مال آن‌هاست! و از سوی دیگر رسانه‌های دولتی فریاد برآورده‌اند که چرا در این تالار موسیقی پاپ اجرا می‌شود؟ آن‌ها البته نقدی به این اجرا وارد نمی‌کنند. همین که موسیقی پاپ است، پس مبتذل است، و همین که فلان تئاتر توسط فلان نام اجرا شده، پس معتبر است! در حالی که هر پدیده‌ای در هر لحظه‌ای ماهیت و ارزش خودش را دارد، همان گونه که هر فرد، اگر قرار است روشنفکر باشد، باید بتواند هر لحظه از نو متولد شود. نه که برای حفظ قبیله، دنبال بازار انحصاری بگردد.
اما گفتم که دیگر نیازی به این استدلال‌ها و کنار هم گذاشتن این نشانه‌ها نیست. در روزهای اخیر خود پدیده‌ها ماهیت‌شان را لو می‌دهند. از مسعود کیمیایی که روی سن جشنواره متعلق به شهرداری تهران می‌ایستد، و اسم این اتفاق را می‌گذارد: «تقدیر “شهر” من از من»! تا کارگردان جوان وسازنده فیلم ناهید، که با محصول انتقادی‌اش درباره فشار جامعه بر دوش زنان تنها، به کن رفته، اما بعد از برگشتن و هنگام تقدیر از سوی مرکز دولتی سرمایه‌گذار در فیلم، اعلام می‌کند که سینماگران ایرانی، گریزی از وابستگی به دولت ندارند، پس کاش دولتمردان خوبی داشته باشیم که به سینما کمک کنند! و رخشان بنی‌اعتماد که به تلویزیون می‌آید و اعلام می‌کند بسیاری از آن‌ها که فیلم دچار مشکل‌اش قصه‌ها را دیده‌اند، با تعجب می‌گویند یعنی این همان فیلمی بود که برای اکران‌اش این همه دعوا بود؟ بنی‌اعتماد درست می‌گوید. چطور ممکن است تفکر اجتماعی تغییر نکرده از دهه ۱۳۴۰ ، درباره گرفتاری‌ها و کمبودهای اجتماع، برای یک جامعه رو به تحول در دهه ۱۳۹۰، “خطرناک” باشد. این هم یکی دیگر از تناقض‌هایی است که تماشاگرانی که قصه‌ها را بعد از این همه جار و جنجال روی پرده می‌بینند با آن مواجه می‌شوند. مسئله فیلم بنی‌اعتماد نیست. دعوای گرو‌ه‌هاست و دعوای گروه‌ها در این سطح، چه ربطی به مردم ایران دارد؟ همان طور که بحث سطح پایین دیگری که درباره پروژه تازه ابراهیم حاتمی‌کیا بین رسانه‌های متعلق به همین گروه‌ها در جریان است. این که روزنامه‌نگارهای کدام جناح، فیلمنامه را خوانده‌اند و فیلم قرار است به کدام یکی از این جناح‌ها نزدیک باشد؟ واقعا رسانه‌هایی که این بحث‌ها را مطرح می‌کنند فکر می‌کنند چنین ایده‌ای در شرایط امروز برای مردم مطرح است؟
اما شما مردم امروز ایران را، جای دیگری می‌توانید مشاهده کنید. در شبکه‌های اجتماعی و نوشته‌های پای مطالب سایت‌ها درباره همین چهره‌های انحصاری. این مردم حالا درگیر تناقض‌ها شده‌اند، که اسم دیگرش را برای‌تان می‌گویم: مرحله آگاهی. دوران تازه.

منتشر شده در :2015/06/15 - 05:06|شناسه خبر: 10904 996 بازدید
گزارش خطا:

اخبار و سوژه های خبری خود را برای راه ملت ارسال کنید:

صفحه ارسال خبر - یادداشت

ایمیل گروه خبری راه ملت: News@RaheMellat.ir

تماس مستقیم : 09120139712

نظرات

ارسال نظر جدید

  • آخرین اخبار

آخرین اخبار استان

حمایت می کنیم


ساخت انواع وبسایت
بالای صفحه