لاهوتی سومین اندوه قلبی خیام را این گونه مطرح کرد که وی از نفاق،دورویی،ظاهر آرایی بعضی از پیشوایان دین که به ظاهر دم از تقوا می زنند و در باطن پی اغراض شخصی خود می گردند متاثر است و از فقیهان حیلت اندوز گله مند است!
ویژه برنامه «گشتی درگلستان »جهت پاسداشت ادب پارسی و آشنایی با جهان اندیشگی خیام،سبک گفتاری سعدی،مدیحه سرایی سعدی و شاهنامه فردوسی و روایت های شفاهی با حضور اساتید ،دانشجویان برخی مسولان شهرستان در دانشگاه آزاد دهدشت برگزار شد.
سید قادر لاهوتی ،محقق و پژوهشگر ادبیات فارسی اظهار کرد:آغاز آشنایی من با شخصیت خیام از سال ۵۲ بوده است و از آن زمان تاکنون رباعیات ایشان زمزمه خلوت ها و تنهایی من بوده است.
لاهوتی عنوان کرد:حکیم عمر خیام با بزرگانی همچون نظام ملک و شاهانی چون ملک شاه سلجوقی برخورد داشت و در شعر و شاعری به خصوص رباعیات شهرت داشت،ابداع کننده رباعی به ایران باز می گردد ،قالب شعری دشوار،متشکل از ۴ مصراع و در واقع برا ی بیان مسائل فلسفی به کار می رود که در زمان خیام عصر ستیز با فلسفه بوده است.
وی ادامه داد:با مطالعه مجموعه رباعیاتی که از خیام برجای مانده است متوجه می شویم که قلب این شاعر حکیم از چند موضوع متاثر بوده و عمری از پی دوای این دردها می گشت و نیافته که نهایتا در این کوره غم سوخته است!
لاهوتی اولین تاثر قلبی خیام را آگاهی نداشتن از راز جهان و معمای هستی بیان کرد که در این زمینه خیام می فرماید«دوری که در او آمدن و رفتن ماست،اورا نه نهایت نه بدایت پیداست/کس می نزند دمی دراین معنی راست،کین آمدن از کجا و رفتن به کجاست»
محقق و پژوهشگر ادبیات فارسی دومین تاثر قلبی خیام را که در واقع دلش از دست آن خون است اینگونه عنوان می کند که چرا دفتر زندگانی انسان نشکفته پژمرده می شود ،سلامتی به بیماری،پیری به جوانی،حیات به مرگ تبدیل می شود که در این خصوص خیام می فرماید«در خواب بدم مرا خردمندی گفت،کز خواب کسی را گل شادی نشکفت/کاری چکنی که با اجل باشد جفت،می خور که بزیر خاک میباید خفت»
لاهوتی سومین اندوه قلبی خیام را این گونه مطرح کرد که وی از نفاق،دورویی،ظاهر آرایی بعضی از پیشوایان دین که به ظاهر دم از تقوا می زنند و در باطن پی اغراض شخصی خود می گردند متاثر است و از فقیهان حیلت اندوز گله مند است که درد خود را اینگونه بیان می کند«شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی،هر لحظه به دام دگری پایستی/گفتا شیخ هر آنچه گویی هستم،اما توچنانکه می نمایی هستی؟»
در این ویژ برنامه دکتر فاطمی به بررسی مدیحه سرایی سعدی و دکتر شفیعی نسب نیز به بررسی شاهنامه فردوسی و روایتهای شفاهی پرداختند.همچنین نازگل دانایی عضو انجمن حافظ دهدشت نیز غزلی زیبا از حافظ خواند که مورد تحسین همه حضار قرار گرفت،این غزل را در زیر می خوانید.
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت / روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود /بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت
بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم / وز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفت
عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد/ دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت
شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن /در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت
همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم / کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت
اخبار و سوژه های خبری خود را برای راه ملت ارسال کنید:
ایمیل گروه خبری راه ملت: News@RaheMellat.ir
تماس مستقیم : 09120139712