نویسنده:
سید حسن فلسفی طلب
به گزارش راه ملت، خیابان گردی و دنبال چیزی گشتن از سوی پسران و دیده شدن و خود را عرضه کردن دختران پدیده ای است که امرزوه هر شهرنشینی با آن مواجه می شود،خوب یا بد بودن این پدیده را به آخر مبحث اختصاص می دهیم در این جا نحوه برخورد متولیان امر و مسولان و خانواده در مقابل این به اصطلاح ناهنجار اجتماعی را بررسی می کنیم.
مسولان برقراری نظم و سلامت اجتماعی به جای بررسی علت این امر به معلول ها می پردازند و برای جلوگیری از آن با اقدامات نسجنیده و گاه با برخورد نادرست به آن شدت و حدت می بخشند ،تقریبا همه ی به بی فایده بودن این گونه برخورد اذعان دارند.
ما قصد داریم علت این پدیده را در ابتدا بررسی کنیم و بعد صادقانه جوانان و نوجوان را با نتایج دردناک آن مواجه کنیم،در آغاز از خانواده شروع می کنیم که همانند مسئولان کار خود را با تشویق و یا تهدید شروع می کنند،اما چرا خانواده با این شیوه فرزندان خود را تربیت می کند؟
پدر و مادر و بزرگان ما برای این که حرکات و سکنات ما را با شرایط و مقتضیات اجتماع همگون کنند بارانی از تشویق،ترغیب و تهدید را برسرمان می ریزند،چنان که برا ی تربیت یک حیوان نیز همین کار را می کنند در یک دست خوارکی و در دست دیگر شلاق و آلات شکنجه،صفاتی که در ما خوب است مورد تشویق قرار می گیرد و صفاتی که با اجتماع هم خوانی ندارد مورد مذمت قرار می گیرد،برای اینکه ما را مناسب با اجتماع بتراشند،گاهی نیز از حبس کردن و برخورد فیزیکی بهره می برند تا دست آخر همرنگ جماعت بشویم.
حال چند سوال پیش روی ماست ۱- آیا این شیوه تربیتی درست و یک انسان باید مانند یک حیوان تربیت شود؟و اگر درست است چرا خلاف این امر را در اجتماع مشاهده می کنیم؟
۲-حجاب و حرمت نوامیس دیگران برای ما یک ارزش است،چرا در اجتماع بی حجابی از سوی دختران و مزاحمت برای نوامیس از سوی پسران را مشاهده می کنیم؟
این مطلب نه تنها اثبات می کند که این شیوه غلط است بلکه قانونی تربیتی را وضع می کند که فرمان ایست به این شیوه می دهد .اما سوال بعد این است که چرا برزگان ما همیشه موعظه و پند می دهند و جوانان ما هم اغلب اوقات گوش نمی دهند؟
برای پاسخ به این سوال باید سوال بنیادتری مطرح کنیم:آیا جوانان ما برای انجام دادن محرمات مغروانه بیشتر لذت می برند یا بزرگان و والدین ما در تخطئه و نکوهش جوانان ؟ اما چرا لذت می برند از این دو شیوه؟والدین ما بدون شک چون با شیوه تربیتی بالا در جامعه کشاروزی و نیمه صنعتی پرورش یافته اند موعظه و پندهای خود را از تجربه های خود و دیگران به دست آورده اند برای اینکه فرزندانشان به سرنوشت خودشان و یا دیگران دچار نشوند به اینگونه عمل می کنند و یا به این دلیل که پا به سن گذاشته اند و جنبه حزم و احتیاط در آن ها بیشتر شده است از این شیوه لذت می برند این مطلب دلیل دومی برای غلط بدون این شیوه بدست می دهد چرا که اخلاق را به دوقسم لذت گرایانه تقسیم می کند.
۱- فرو رفتن در لذت و شهوات ۲-تبدیل شدن همین شهوات به دلسوزی و حزم و احتیاط
اما چرا این موعظه و تخطئه به نتیجه منتج نمی شود و عکس آن صادق می شود ؟به این دلیل که این پندها و موعظه ها زمانی شروع می شود که نوجوان و جوانان در حال لذت بردن از این محرمات هستند و انتخاب های حساس این دوره از زندگی را کرده اند پس در این مرحله بی فایده می ماند ،به جای آنکه از سنین کودکی شیوه زیستن در اجتماع و چگونه رفتار کردن در شرایط اجتماع یاد داده شود و تعلیم داده شود این آموزش در سنین بالاتر و همآره به شیوه اشتباه مذکور با تشویق و تهدید صورت می پذیرد و به جای تعلیم و آموزش تحمیل و اعمال می شود.
برای مثال خانوده ای که فرزند دختری دارد یا پسری فرقی ندارد تا سن قبل از راهنمایی دغدغه ای برای یاد دادن این مسائل به او ندارد تا اینکه به سنین بالاتر می رسد و با این شیوه ناردست و با ادبیات نادرست ترموعظه ها و یا نتایج تلخ تجربه سنین نوجوانی و جوانی خود را برایشان اعمال و تحمیل می کند اما فرزندان وقتی به سن جوانی و نوجوانی می رسد خود را در مقابل دنیایی جدید مشاهد ه می کنند تحقیقات انجام شده نشان می دهد دختران و پسران در سن بلوغ هر دو حس کشف کردن ، غلبه کردن ،تجربه کردن و به دست آوردن را به طور یکسان دارا می باشند در این میان دختران که دوست دارند پابه پای پسران آزادی هایی داشته باشند،متوجه می شوند که در اجتماع محدودیت های دارند و نیز متوجه می شوند از لحاظ زیست بدنی نیز محدویت های دیگر د ارند در این صورت میل رقابت با پسران با شیوه های پسرانه در آن ها کند می شود و در پی این هستند که خود را با نزدیک تر کردن به پسرانی که جسورتر و قدرتمندترند انتخاب های خود را انجام دهند،این رفتار که صد درصد غریزی است اگر به همین شیوه ادامه پیدا کند شکل خیابان ها و مدرسه ها را به گونه ی امروزین ما در می آورد که دختران با بزک کردن و عرضه کردن خود به عنوان یک کالای زیبا و دوست داشتنی درپی به دست آوردن نمونه ی مناسب خود در میان پسران است و پسران نوجوان و جوان که حس کشف کردن و غلبه کردن روز به روز در آن ها بیشتر می شود خود را به شکلی نشان می دهد که پارامترهای قدرتمند بودن در او بیشتر از دیگر پسران به چشم آید.
حال می خواهد این نشان دادن قدرت با سبیل های تا بناگوش در جامعه مرسوم باشد و یا با برداشتن آبرو وآرایش های زنانه و مدل های عجیب و غریب
هر گاه جامعه ای به این شکل در بایید نشانگر این است که در این اجتماع اصل غریزه حاکم است و در آن آموزش و تعلیم عقلانی وجود ندارد و یا اگر وجود دارد به همان شیوه مذکور بالا است و این کاملا منطقی است،چرا که وقتی جوانان بر اساس اقتضای طبیعی خود این گونه عمل می کند جامعه و خانواده نیز به طور طبیعی دست به توبیخ و یا تشویق می زند بدیهی است که جنبه ی توبیخی و تخطئه کردن دراین گونه جوامع بیشتر است و نمی توان گفت کدام یک در اشتباهند جوانان در این گونه رفتار کردن یا دولت و خانواده در این گونه برخورد کردن؟
به این دلیل که هر دو براساس صفات طبیعی و غریزی خود عمل می کنند،جوانان برای آزادی خود و بهره بردن بیشتر از لذات و دولت برای حفظ ضررویات اجتماع و خانواده نیز برای به دردسر نیفتادن و عاقبت به خیری فرزندان خود و بزرگان نیز برای جلوگیری از وقوع دوباره این تجربه ها که به بهایی سنگنین به دست آمده است ،با این حال نه جوانان دست از آزادی به زعم خود برمی دارند و نه دولت و خانواده و بزرگان از تخطئه و موعظه و برخورد خود خسته می شوند و الی غیرالنهایه این مطلب ادامه پیدا می کند جوانان در مقابل شیوه های دولت و خانواده برزگان این گونه جبهه گیری می کند که اینان خود هنوز کارهای ما را انجام می دهند و گاه نشانه های هم در دولت و خانواده و بزرگان می یابند و یقین پیدا می کند که اینان در حال نزویر هستند و یا جبهه می گیرند اینان در گذشته خود همین کارهای ما را انجام دادند و حال بر ما حرامش کردند و به تعبیر خواجه شیراز :
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
گوییا باور نمیدارند روز داوری کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند
اما شرایط این دو گروه که در مقابل هم قرار گرفته اندچگونه خواهد بود و سرانجام هر کدام در عصر ارتباط چه خواهد شد و جامعه ی ما که مصداق عینی گفته های فوق است به کجا خواهد کشید ؟و در آخر اینکه چاره چه خواهد بود ؟
سرگذشت دختران و پسران نوجوان در شرایط کنونی به زعم ما این گونه خواهد بود که در ابتدا پسران جوانی که می خواهند کشف کنند و به دست بیاورند هنگامی که دختر مورد علاقه خود را می یابد برای به دست آوردنش همه کاری می کند تا او را مجذوب خود کند و دختر جوان هم نیز به همین شیوه عمل می کند و وقتی اینان رابطه خود را شروع می کنند و هنگامی که هرکدام به دنبال ایده آل ها خود می گردد و در حالت خوشبینانه در صورتی که همه چیزهای که می خواهند در دیگری بیابند و قصد به ازداوج کنند عمده ای اینگونه رابطه ها اگر هم به ازادواج منجر شود ازدواج موفقی نخواهد بود چرا که اولا دوره قبل از ادواج بسیار طولانی می شود و خیلی کم پیش می آید که این ازادواج ها در سنین زیر بیست و شش سال صورت گیرد ،ودر صورتی که مشکل مادی و معیشتی هم برای هر دو طرف وجود داشته باشد سرانجام این ازدواج ها تا سی سالگی نیز کشیده خواهد شد و بعد ازدواج مرد مجبور به کار زیاد است و به گونه ای به برده ای تبدیل خواهند شد و زن نیز چون بخواهد درکنار مرد کار کند امر تولید و مثل به زور شاید به یک فرزند برسد و یا اصلاً داشتن فرزند منوط به سال های بالای چهل و یا اصلاً صورت نگیرد.
ولی در حالت متدوال و طبیعی هنگام آشنایی دختران و پسران نوجوان که به طور غریزی به هم میل دارند و رابطه خود را در سنین کم شروع می کنند،هر کدام برای به دام انداختن دیگر از لطایف حیل مخصوص خود استفاده می کند و به محض اینکه هر کدام از لحاظ غریزی اشباع شود دست به خدعه و حیله می زند تا این رابطه را تمام کند.
مرد جوان چون می بیند شرایط ازدواج را ندارد و هنگامی که به این نتیجه می رسد که اگر زندگی این است که درخانه آپارتمانی کوچک زندگی کند و اگر بزرگ کردن فرزند این همه رنج آور و محنت انگیز است و می بیند که کسانی که متأهل هستند در این شرایط اجتماع این گونه برای گذاران زندگی عذاب می کشند تا زنان خود را راضی نگه دارند و وقتی می بیند که عده ای پولدار به هیچ رنجی در رفاه کامل بسر می برند با خود می اندیشد چگونه می تواند در زمان کوتاهی این شرایط و وسایل را راحتی فراهم سازد؟
نگاهی به جیب و حساب بانکی خود می کند و دست آخر خوشبختی را در تنهایی می یابد،وقتی این موانع زندگی را در عصر جدید می بیند و از سویی می بیند که به راحتی می تواند اسباب ارضای امیال جنسی خود را فراهم کند و در این میان عدم تناسب میان رشد جنسی و اقتصادی خود را مشاهد ه می کند،تصمیم می گیرد ازدواج را به سنین بالاتر معوق کند و در وهله ی اول سعی در ارضای میل طبیعی خود دارد.
در این گونه جوامع که شرایط ازدواج در سنین پایین مهیا نباشد شهوت امیال جنسی از سر و دیوار اجتماع فوران می کند،مردان به کثرت دوست دختران و معشوقه های خود افتخار می کنندو مغرورانه از گناهی به گناه دیگر می روند عزت نفس و تسلط بر هوی آن که زمانی فضلیت شمرده می شد در نظرشان باطل می نماید و از سویی در میان دختران هم حجب و حیا که زمانی بر شدت و حدت عشق ومحبت می افزود مردود اعلام می شود و اینان نیز می خواهند در لجام گسیختگی و عشق بازی از مردان عقب نیفتند،در این میان عشقبازی و فحشا رسمی به نظر می رسد و هیچ دولتی باهر شیوه ای نخواهند توانست جلویی آن را بگیرد یا باید وا بدهد به این خواسته ها ویا به اضمحلال خود فکرکند،در این میان مردانی که بعد از این همه رابطه و تجربه آغوش های متعدد می خواهند ازدواج کنند تنها کسی را لایق آغوش پرتجربه خود می دانند که معصوم و بکر باشد مسلم است در این شرایط قربانیان زن بیشتر خواهد بود آنان که خود را ملبعه دست عشق های بازاری کردند سرانجامشان تنهایی است و بی هویتی.
آنان که حجب و حیا دارند در عفتی که خواهانی ندارد بسر خواهند برد،اما چیزی که بدیهی می باشد این است که هم دختران و هم پسران به قول امروزی خودشان برای کات کردن یک رابطه و شروع رابطه دیگری تلاش می کنند در وقت جدایی علت جدا شدن را برگردن دیگری بیندازد تا دچار عذاب وجدان نشوند کافی است یک زن یا مرد اغواگر در لحظه ای از خود بپرسد من کیستم؟
در اینجا متوجه می شود که من و خودی ندارد کدام یک از این ها اوست آن که با معشوقه ی اول بوده است یا آن که با معشقوقه دوم یا سوم و… بحران شدیدی برای جستجوی خود او را فرامی گیرد شاید به اخلاقی زندگی کردن گردن نهند و یا شاید خود را تمام شده فرض کند و زندگی خود را بیهوده انگارد!
اما چاره چیست ؟ شکی نیست که قبل از سن بلوغ یا سن تکلیف هیچ کس توقع پاکدامنی و عفت را ندارد دراین برهه آموزش و تعلیم درست و عقلانی می تواند رهگشای بسیاری از مشکلات آینده نوجوان باشد علم امروز به این نتیجه رسیده است که با شناخت دوره مختلف سنی و غوامض و استعدادهای و صفاتی که در این مراحل وجود دارد آن ها را با آموزش درست به سویی هر چه بهتر شدن هدایت کند غربیان تعلیم را بنا بر مصالح اجتماع خود از سنین کودکی شروع می کنند تا از عوارض فوق هر چه می توانند بکاهند،.
در احادیث ما تربیت از زمان قبل از مجامعت جنسی شروع می شود و در همه دوران از جنینی تا تولد و از تولد تا نوجوانی و تا پیری دستور العمل های وجود دارد.
شگفتا که این همه اهمال از سویی متولیان امر و خانواده ه صورت می گیرد،انسان را به تأمل فرو می برد و چاره کار وقتی می کنند که کار از کار گذشته است !شرایط بهبود برای اجتماع فعلی ما که جامعه ای دین محور است تنها این است که امر ازدواج آسان شود و تناسب امور جنسی با امور اقتصادی هم خوانی داشته باشد و اگر جز این باشد هم چنان مرد جوان در خیابان ها به دنبال معشوقه ها می گردند و دختران نیز به دنبال دیده شدن خواهند بود.
ادامه دارد…..
منبع: سایت زنان استان کهگیلویه و بویراحمد(ایل بانو)
انتهای پیام/ر.ا
اخبار و سوژه های خبری خود را برای راه ملت ارسال کنید:
ایمیل گروه خبری راه ملت: News@RaheMellat.ir
تماس مستقیم : 09120139712