داستان یک شهر و سقوط
ساعت ۹ صبح فرودگاه یاسوج حال و هوایی دیگری دارد. مادری شروه می خواند و فرزندش را صدا می زند اشک می ریزد و از آرزوهایش می گوید. آرزوی کمی نیست، می خواهد زمان به عقب برگردد و فرزندش سوار آن هواپیما نشود.
ساعت ۹ صبح فرودگاه یاسوج حال و هوایی دیگری دارد. مادری شروه می خواند و فرزندش را صدا می زند اشک می ریزد و از آرزوهایش می گوید. آرزوی کمی نیست، می خواهد زمان به عقب برگردد و فرزندش سوار آن هواپیما نشود.